21 July, 2006

نمره یکی از درس های 5 واحدیمون به اسم طرح 3 دیروز اعلام شد وافتادن نصفی از بچه ها قضایایی رو به دنبال داشته که...

دیروز یک SMS به دستم رسید که بچه ها بیاین تحصن! به طور حتم دیر به دستم رسیده بود. هیچ کس بعد از ظهر پنج شنبه پا نمی شه بره تحصن. ولی اگر صبح به دستم رسیده بود می رفتم؟ این سوال برام پیش میاد که آیا همیشه مشکل بقیه مشکل من هم هست؟ آیا حضور من در اون تحصن نشونه ی دلسوزی من هست؟ یا شاید نشونه ی این که من نخود هر آشم؟ زشت ترین عکس العمل ممکن رو از خودم نشون می دم! SMS رو بلند برای اعضای حاضر خانواده می خونم و میگم که چنین حماقتی رو از شخص نویسنده انتظار نداشتم. چرا حماقت؟ دلایلم رو هم میگم. و بعد عذاب وجدان می گیرم! احساس می کنم که حق دارن. تمام کسایی که این تحصن براشون مهمه، حق دارن. ولی باز هم خودم رو از قضیه دور نگه می دارم. من در زمان مناسب همه رو تشویق به این کار کردم. هیچ کس اون زمان موقعیتش رو به خطر نینداخت. حالا که همون موقعیت به بحران کشیده شده هر کاری حاضرن انجام بدن؟!؟!؟!؟!

مراجعه کنید به چند پست قبل تر تا متوجه قضیه بشید. اونجا که نوشتم:

"می خواستم کمی فاشیست باشم. یار کشی کردم حتی......

No comments: