14 May, 2006

ما دختری در دبیرستان داشتیم که زیبا نبود و چاق و شلخته بود. سطح درسیش متوسط بود. مثل خودمون ساده بود و بی ریا و صمیمی.
با یک سال تاخیر در دانشگاه قبول شد و ما دوباره دیدیمش. با قیافه ای به غایت متفاوت. خدا پدر جراحی پلاستیک را بیامرزد. اونقدر زیبا شده که باورش راحت نیست.
همه ی اینها خیلی خوبه. ولی اینکه لحن حرف زدن و طرز رفتارش هم تغییر کرده جای تاسف داره. ما همون دختر صمیمی رو انتظار می کشیم ولی اون حالا دیگه از بالا به همه نگاه می کنه. روبوسی نمی کنه. با آغوش باز از کسی استقبال می کنه. فقط سرش رو بالا میگیری و نوک انگشت هاشو می آره جلو (با ژست پرنسس ها) تا ما هم نوک انگشت هاشو لمس کنیم.

No comments: